فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

قارت خیل

قارت خیل

به نام خدا. حالا به سمت اوسا برویم. از رودخانۀ پرآبی باید رد شویم. که در دورۀ جوانی ماها بهترین تفریح گاه و تفرُج گاه شنا (اوه لی) بود. با آبشار جهنده و خُنکایی دهنده. همین رودخانه را بیایین پایین و داخل شوید. (از جانب میمنه! یعنی راست) زیر (=یعنی رَف بِن) باغ شهید محمد جواد طالبی دارابی، که هم اینک به ارث رفیق قدیمی و خوش لُغُزگوی مان حسن طالبی (عموزادۀ من) رسید.
اینجا را می گن قارت خیل. حالا این چیه؟ خَیل دو معنی داره. یا به معنی اسب، است (سوره مبارکه نحل را ببینید) و یا به معنی محلّه و کوی است. قارت هم یعنی برآمده ، بالاآمده، برجسته. نمونه بگم؟ که تطبیق بدهید:


روستای دارابکلا در 9 فروردین 1396. عکاس: جناب یک دوست

اگه یه نفر چشمانش بیرون بزند، دارابکلایی ها به او چی می گن؟ ها؟ میگن قارت بکارده چِش! و نیز اگه یکی خدای ناکرده یه مشت بخوابانه به چشم کسی (که البته در دارابکلا از این غلط غلوط ها کسی نمی کنه!) اگه چشم مضروب مظلوم! باد کنه بهش می گن ون چش قارت بکارده. پس قارت همان قورته و این یعنی کوهی که در دل این رودخانه بالا و بالا آمده. که به آن جفت کوه هم می گویند.

یه کوه بوده قدرت آب آن را شکافته و تونل  کرده، شده دو تا. که کنار هم زندگی می کنن. مثل زن و شوهر! منتها در فِراق! هم اند نه جفت هم. و پُر از اشک و ماتم اند.

بدانید قارت خیل  یکی از مظاهر زیبای دارابکلاست. حالا را نبینید که هر که اسب پالون زیاد آورده، می بره می ذاره اونجا! زمان ما بهشت بوده آبشارش. اگه کسی این روزها بره از آن و از بالا و درون تونل و کناره هایش (که لانه پرنده ی خوش رنگ «کِرکرا» است) و همه زوایه هایش عکس و فیلم بگیره می شه سوژه روز.