فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

ول اُسار بوسسّ

ول اُسار بوسسّ



به نام خدا. این اصطلاحی ست هَجوی (به سکون جیم) و گلایه ای و بشدّت منفی. از سه مفهوم شکل یافته است. ول + اُسار + بُوسس. ول یعنی ولوو و رها و عاطل و باطل و هرز و هرزه و ضایع و بی عاره. اُسار مخفف اَفسار است که ریسمانی مزیّن و گِره دار است بر سر و گردن اسب و الاغ و قاطر. و گاهی هم گاو.


وقتی پدری از فرزندی به علت تن به کار ندادنش و تا لنگه ی ظهر خوابیدنش و دست به سیاه و سفید نزدنش و و در هر کاری غر و نارو زدنش، با همه ی وجود نگران است، اگر مادره در این حیث و بیث بپرسد پسرمان چطور وَچه ای ست؟ پدر ماشه دار را می گیرد و بر زمین و منقل و مقعد می کوید و فریاد زنان و کف کنان می گوید: نگو زن. نگو مشمل. ازش نگو مه جگر. وه مِه دل ره خون دکارده. این وچه ول اُسار بوسسّه. معلوم نیهه با کی چرخ چرخ می گیرد.


البته در دارابکلا این اصطلاح را هیچ گاه به دختران نمی گویند. زیرا حرمت زن و زنان و دختران در دارابکلا دایره ای بسیار محکم است و دژی مستحکم، که بآسانی نمی شود دایره ی حُرمت زن را تُرد کرد و شکست و به آنان اِسناد داد. بنابراین به دلیل قداست طهارت و پاکدامنی دختران و زنان، این اصطلاح را هیچ وقت در باره ی آنان جاری نمی کنند. اکراه دارند همه ی محلی ها از این نسبت به زن و دخترشان دادن.


گاهی هم اشاره است به کسی که اَفسار همه چیزش را بُریده و مثل اسب تازی، هی به همه می تازد. مغولان شاید ول اُسار بوسس ترین قوم مهاجم بودند. چرا؟ حالا دقیقش را می گوید دامنه:


دهن؟ تا بخواهی به فحش و فریاد، چاک چاک.


شمشیر؟ تا دلت بخواهد، تیز و بُرّان.


لیچار گویی؟ تا هر چه نفس داری بشمار.


خون ریزی؟ تا حدّ ایجاد رودخانه ای به وسع سَند و نیل.


کتاب سوزی؟ تا می توانستند و عالم و دانشمندی می یافتند.


زندان؟ تا آجر و شن و ماسه و پشم داشتند.


زندانی؟ نه هرگز. وقت سیرکردن شکم شان را نداشتند. در دَم گیوتین.


حُرمت انسان؟ ای بابا این دیگه کیلویی چنده!


منطق؟ آری جان ته تماما" صادراتی و قابل عرضه ی جهانی هم بود! کار و تمدن؟ ای ای...وقتش را داشتند اساسا؟ تا فرصت بود تیمور لنگ سازی بود و چنگیز الندگ پروری. گفت و گو؟ این یکی اساسا برای ول اُسار بوسس هایی مثل قوم مغول، یک آلرژی عطسه زا بوده است. جنگ و دعوا؟ زیربنای ایدئولوژی این تیپ متوحّش مهاجم بود که از شرق تا گوشه های غرب عالم پیش تاخته بودند.


آری ول اُسار بوسس در دارابکلا هر چند مفهومی عادی و روزمرّه است، ولی معنای اُخرای آن می تواند به هر کسی اطلاق شود که هیچ به قید و قیود و حریم و حرمت و حرامی بند نیست. او دائم معطّل و عاطل است و به حدّ وفور حرّاف. حرفه ی ول اُسار بوسس ها، اساسا حرّافی ست. و تا حد بی شماری بلوف و به اندازه ی ریگ های کف کویر آفریقا و رَبع الخالی حجاز چاخان است و ماخان. لغت بعدی دامنه : زِلف بور کافور است. تا بعد. در پناه ایزد متعال.

(دامنه دارابکلا)