فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

واژه های رایج دارابکلا

واژه های رایج دارابکلا

به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. گرچه برخی از واژه های محلی، آرام آرام از میان دارابکلایی ها رخت بربسته و کم کم فراموش شده _که من یواش یواش دارم در فرهنگ لغت دارابکلا به آنها می پردازم و احیاء می کنم_، اما هنوز هم برخی دیگر از واژه هاست که بر زبان دارابکلایی ها همچنان رایج و جاری و پُرکاربُرد است:

دارابکلا اززاویۀ حوالی انار قلت و  سیدعلی چشمه سر. 28 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست

دارابکلا از زاویۀ حوالی انارقلت و  سیدعلی چشمه سر. 28 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست
چماز: نماز بود یا چماز؟ اشاره به فردی ست که نمازش را تند و سریع می خواند. چماز بر وزن نماز، گیاه خودرُوی سرخس است که قدیما دارابکلایی ها بر پشت بام خانه ها و دیوارها و کالوم ها (= طویله های گاو و  استبطل های اسب و کرِس های گوسفند) می آویختد تا از باران در اَمان بمانند.
وَچه ویلِه: اشاره به کم عقلی و کم خردی برخی ها دارد. وچه یعنی بچه. ویله هم پسوندی هموزن است بر پیِ آن. برخی هم از روی تعجّب به کار بچگانۀ برخی بزرگترها می گویند: وچه بَهی مگه؟ یعنی این چه کاریه که می کنی؟
اَم شانسه: اشاره دارد به موقعی که کسی دچار بدشانسی و بداقبالی شود و خبر ناگواری بشنَود و خود هم در آن خبر دخیل باشد. مثلاً کسی برای کسی یک تریلی هیزم آورده، طرف به جای این که از هیزم تعریف کنه، مادام می گیه: مُنجه ور بیهِه. بَپیسّه بیهه. خوب تَش و اَلوگ نینه هیمه. جوابش همینه که با لحن لُغزی می گن: اَم شانسه؟ یعنی نوعی بداقبالی و اِعجاب از رفتار عجیب طرف.
شوپَرپَری: نام خُفّاش است. ولی در متلَک به کار می رود. وقتی از ترکیب و لباس و چهرۀ مثلاً شخصی بدشان بیاد یا عجب کنند، می گن: بلا تُه هیکل بخواره، شوپَرپَری رِه موندِنه.
مِرغانه: تخم مرغ است، چه از مرغ محلی، چه از  بوقلمون، چه از غاز و چه از ماشینی کِرگ. وقتی خیلی عجله داشته باشند شدیداً گرسنه و هلاک و مونده باشن (یعنی وِشنایی حسابی سیب هاداهِه) می گن: دِکّال (=دو تا کال) مِرغانه بزن هاشّیم. زود بَخواریم دربُوریم.
تِه عقِل مگه کِساده: یعنی این چه اخلاقیه که داری؟ چه حرفایی که می زنی؟ مگه عقلت کمه کساده؟ کساد اشاره به همان کساد در بازار داره که آن روز کم مَشتری است و بی دخل.
وِم بازار دَکته: متلک به آن کسی ست که زیادی لوس شده باشد. یا لُغز به شخصی ست که زیادی دور وَرداشته و خیال می کند کدخدا شده. وِم، یعنی وی هم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد