فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

تلا در دارابکلا

تلا



به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. قسمت 193. تلا در دارابکلا. دارابکلایی ها به خروس، تلا یا طلا می گویند. و معمولاً به داشتین یک یا دو تای آن افتخار می کنند. اما به سه دلیل از کشتن و خوردن آن امتناع می کردند. الان را دقیق نمی دانم.


1_ چون خروس، زیبا و محور و جلودارِ مرغان است. 2- چون شگون داشتند. 13- چون برای ازدیاد نسل آن را سالم نگه می داشتند و حتی اسمهایی خوشآیند بر رویش می نهادند.


علاوه بر آن در مکتبخانه قدیم دارابکلا رسم بود، هر کس به سورۀ والشمس می رسید، باید یک طلا (تلا) برای آموزگار مکتبخانه هدیه می بُرد. گرچه واژۀ تَلَاهَا در سوره شمس به معنی پی رفتن است: «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾سوگند به خورشید و تابندگى‏ اش (۱) وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا سوگند به ماه چون پى [خورشید] رود» (سوره ۹۱: الشمس - جزء ۳۰ - آیۀ 1و2. ترجمۀ شیخ حسین انصاریان) اما وقتی به این نام می رسیدند، باید تلا و خروس هدیه می بردند.


دارابکلاییها اگر هم مجبور می شدند خروس را بکشند و شکم پُر، طبخ کنند، آن را خلوت خوری نمی کردند؛ یا برای اموات خود روضه خونی می کردند و منبر می آوردند منزلشان و آخوند ِ محل را دعوت به ذکر روضه حضرت سیدالشّهداء (ع) می نمودند. یا یک محفل صلۀ رحم ترتیب می دادند و به همه آن را می خوراندند؛ زیرا خروس گوشت لذیذی دارد و شامی فاخرانه تلقی می شد. تا لغت بعد.

«قلم قم دامنه دوّم»