ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
لَچِر لِنده
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. لَچِر لِنده. امشب آغاز ماه خُجستۀ ربیع است. ماهی که رسول خدا (ص) آن را دوست می داشتند. ماه ربیع ماه تمیزی ست و ماه عقد و عروسی. به یُمین این ماه در این قسمت از سلسله مباحث فرهنگ لغت دارابکلا به این لغت مهم می پردازم:
لَچِر یعنی چرک آلود. یعنی بشدّت لکّه دار. یعنی آلوده. لِنده هم به نظر من یک نوع پسوند صوتی است برای آن تا لغت لَچر زمُخت تر زیر زبان اَدا شود. شاید هم لغتی با معناست. من نمی دانم.
ولی دارابکلایی ها وقتی لباس کسی، خانۀ کسی، آشپزخانۀ کسی و حتی کتاب و پول و کیف کسی تمیز نباشد می گویند: لَچِر لِنده. نیز اگر کسی دیر دیر حمام برود و تنش به قول محلی ها «لیم» بیفتد، می گویند: لَچِر لِنده.
(منبع عکس)
عکسی که گذاشتم نشان می دهد لَچِر لِنده چیست و اساساً لچری چه عواقبی دارد. اساساً شلختگی و بیش از همه جهالت و بی نظمی و بی توجهی موجب «لَچِر لِنده»گی ست. وقتی بوم زیست، این گونه لَچِر لِنده شود، حتی حیوانی به اسم سگ _که بزاق دهانش می تواند هر نوع میکروب و باکتریی را نابود کند، این گونه بی رحمانه می میرد و تولّه هایش بی مادر می گردند.