ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
چلاس
به نام خدا. این لغت یعنی خسیس. کنِس. یا به زبان محلی یعنی گنس. میس. چکّال. دارابکلایی ها به کسانی چلاس می گویند که دل ندارند از جیب شان خرج کنند. به آنهایی چلاس می گویند که مثل موش فقط جمع و انبار می کنند و به آن می نازند.
چلاس ها آن دسته کسانی اند که پولدوست اند. طمّاع اند. تروک شان در می ره اگر یقّران پول خرج کنن. اگه همراه رفیق از سه راه تا آفریقا هم برن، با هزار چم و خم موقع پول دادن خود را مشغول می کنن که دست به جیب نشن.
چلاس ها کرایۀ هیچ کس را حساب نمی کنن. می رن صندلی آخر مینی بوس و اون کُنج کُنج می شینن که یه وقت جلو نیفتن کرایۀ کسی گردنش بیفته. بگذرم.