لپ لِ لوج
به نام خدا. دارابکلا و فرهنگ لغت قسمت 70. اول برم سر هِجی و موشکافی کردن این لغت. لَپ: یعنی همون کج. لِ: یعنی همین لِه و لَوَردَه. لُوج: هم شکسته شدۀ همون لَپ است. حالا کجاها کاربرد دارد این لغت سه ترکیبی لُغزی؟ اینجاها:
1- وقتی کاهنه خَرین ها (=کُهنه خرین ها. سِمسار های گردشی) به دارابکلا می آمدند و محل را از این سر تا آن سر می گشتند و داد می زدند: «آهای لاگ، لَوه، ظرف رویی، مسّی، سازه تیم، کهی تیم خریمبی» همه، هرچه بومسَر و پِشخانه داشتند، آوردند و دادند و بُردند. آنها برای این که ارزش متاع را کاهش جلوه دهند و کم بخرند، همون در دَم می زدند لَوۀ مسّی و آفتابۀ قدیمی و کتری رویی را لَپ لِ لُوج می کردند و می گفتند: جانِ مار وِنه قِمت بهیه 649 تومن!!!
2- وقتی قدیم مَدیما دعوا می افتادند دارکلایی ها، چه تکیه پیش، چه قَبسنی بِن، بعد یک عده جمع می شدند کِل حوّا اسحاق قهوه خانه دِله هی تا شو گزارش می کردند: اون می گفت چی شد: این می گفت: هچّی بَزوهه ریکا ره لَپ لِ لُوج دِرِس هاکارده بورده. برخی هم بجای لَپ لِ لُوج، یک لُغت بد و بیرای دیگری بکار می بردند که اینجا نمی شه گفت! می گفتند: بَزوهه وِره «...» دِرس هاکارده بورده!!
3- حالا این لَپ لِ لُوج دیگر فقط مال گویش دارابکلایی ها نیست. محتوایی سیاسی میاسی کشوری هم پیدا هاکارده. این روزها که کازار برخی های خیلی داغ و داغه! و داروغه! و دروغه! خیلی در پیِ لَپ لِ لُوج کردن اند!
همه، هَمهَمه کرده اند در این کارزار انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم که چی کنند؟ این کنند: یکی را تا می تونن لپ لِ لوج کنند و برَن.
زمستان 1395 جنگل روستای دارابکلا
یکی با دروغ!
یکی با دوغ!
یکی هم با درَفش و داروغ!
و دامنه رُک بگوید:
لَپ لِ لُوج کردن هِنر نیهه؛
هُنر صدق و روراستی و پاکی ست.
دیگ را لَپ لِ لُوج کردن، رِندی کاهنه خرین ها!!! ست.
که خوب افشا شد و رُسوا.