فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

پیرخُفته

پیرخُفته

به نام خدا. این دیگه از آن لغاتیه که من را به گپ می آورد و می رم توی عرفان و معنویات. لیف روح!. می خواهم ذهن شما را فعال کنم که چرا پیرخُفته؟ حالا شما را ببرم اول به مکانش بعد به علت نامش. امام زاده جعفر را زیارت کن و سپس به سمت اربابی صحرا و سیاه بُول (این هر دو نام را بعداً به آن می پردازم ) همین طور امتداد بده راهت را. پس از طی مسیر، به قسمتی از آفتاب کش (این را هم شرح می کنم) و دامنه ی لالیم و... لی لم (این هم بمونه مثل بنیامین!) و جنگل می رسیم که در دل این دامنه، منطقه ای شیب داری ست به نام پیرخفته.


آن دور، پیرخُفته. از زاویۀ باغ هلو سیدرسول هاشمی. 16اریبهشت1395 عکاس: مهندس محمدعبدی

حالا می گویم که این یعنی چه!؟ آری، مطابق رسم مرسوم و معمول ایرانیان هر جایی که عارفان و اهل دلان به بئر (چاه ) یی! به گوشه صحرایی! به درون نخلستانی! به کلبه ی دوردستی (می گن فیلسوف معروف آلمانی مارتین هایدگر واضع نظریه هستی و زمان، طرفدار آدولُف هیتلر در کلبه ی دور دست به فلسفیدنش می پرداخته و...) در دارابکلا نیز گویی عده ای عارف و اهل دل و معنا به این مکان برای رازگویی و کشف می رفتند. و پیرخفته یعنی جایی که پیر دارابکلا (عارف و سالک آن زمان دارابکلا) آن جا می خُفته و مکاشفات و عبادات می کرده.

این هم از عجایب محل ما که از نرگس و لِه (که الان خاکش کیلویی فروش می ره) و انار گرفته تا پلنگ و دانگ و پیرخفته داشته. دنباله ی فرهنگ لغات دارابکلا (که آرام آرام به درون روستا و علت نامگذاری محلات دارابکلا می رسم و حتی لغات محاوره ای مردان و زنان محل و تاریخ مان را باز می کنم) در روزهای آتی.