فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

نازِک‌سَتی را می‌شکافم

به قلم دامنه: نازِک‌سَتی را می‌شکافم. به نام خدا. با حلول ماه ربیع، بحث لغت‌های داراب‌کلا را پی می‌گیرم. نازِک‌ که مشخص است همان نازُک در زبان پارسی‌ست. ‌سَتی هم اسم درختی است از تیره‌وتبار آلو. یک ترکیب وصفی است، اما در گویش محلی برای لُغُز و کنایه و طعنه و حتی گِله به‌کار می‌رود.


نازِک‌سَتی یعنی کسی که مثلاً با کمترین باد و بوران و باران، زُکام می‌شود!  به زبان محلی: فِنی‌زِکی. یعنی سرما می‌خورد و فِس‌فِس می‌کند. نازِک‌سَتی یعنی اونی که تا دو روز کار کرد و کَمِل‌دسّه دوش گرفت، کمردرد بگیرد و از کارکِله بیفتد. نازِک‌سَتی شاید یعنی کسی که تابِ نازل‌ترین اُفُّ و آفت را ندارد و زود پیٖک می‌شود.


سَتی. بازنشر دامنه


خلاصه؛ کسی که کم‌ظرفیت است. کسی که بِرمه‌دوک است. کسی که زیادی هِق‌هِقی است. کسی که توی هر کاری آسیب‌پذیر است. کسی که  نَرسیه و (=نارَس) و کال است. و نیز کسی که شکننده، نازنازی، دست‌نکُن کارندار است. و بالاخره فرد ضعیف و سست و بی‌بُنیه که زودزود بی‌رمَق می‌شود، در واقع نازِک‌سَتی است. بلاخره شاخه‌های ستی زود از وسط قاچ (=لاش) می‌خورند -خصوصاً نازِک‌چله‌ها- که شکننده‌اند و تُرد و نازنازی و ضعیف و سست و دست‌نکن کارندار. یاد زنده‌یاد یوسف به خیر که ما را سالی یکی دو ‌بار به خونه‌باغِ یکی آشنایان ‌می‌بُرد و حسابی سیرسیر سَتی می‌داد.

(قلم دامنه دوّم)