فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

عشیر بِشکِسّه

عشیر بِشکِسّه

میدان امام حسین علیه السلام تکیه پیش دارابکلا. غروب شنبه 29 خرداد 1395 نزدیکی های افطار. ارسالی جناب یک دوست

تکیه پیش دارابکلا. شنبه 29 خرداد 1395. عکاس: جناب یک دوست

به نام خدا. عشیر بِشکِسّه. این لغت، یک اصطلاح مذهبی ست که در قدیم و تا همین سال های پیشین، میان افّواه، خصوصاً در محاورات مادران و زنان و پیرمردان رایج بود.

عشیر از عدد 10 عربی یعنی عَشر اخذ شد. و نیز از واژۀ عُشر یعنی یک دهم گرفته شد و واژۀ بِشکِسّه هم جملۀ فعلیه است. یعنی شکسته شد. منظور این اصلاح این بود روضه خوانی خاتمه یافته است، آخوند و روحانی مجلس، مصیبت را خواند و دعا کرد و الهی آمین گفته شد.

حالا چرا دارابکلایی ها به روضه خوانی می گفته یا می گویند: عشیر؟ به این خاطر است چون معمولاً عزاداری ماه محرم را ده روز، ده روز تقسیم می کردند. بدین صورت: دهۀ اول محرم، دهۀ دوم محرم و... الی آخر تا چهل هشتِم.

مثال می زنم از مرحوم مادر خودم. مادرم تا نفس داشت و هنوز مریض و افتاده و قرین السّریر (=بستر نشین) نشده بود، در مجلس عزای امام حسین (ع) در تکیه، شرکت می نمود. همیشه هم، روضه های عصر را می رفت و شب منزل می ماند. من گاهی در مسیر می دیدمش، می گفتم: نِنا کاجه دَهی؟ می گفت: تکیه دیمه. عشیر بِشکِسّه درمه شومبه سِره. یادش به خیر و روحش شاد. بر همۀ رفتگان صلوات.

خدا را شکر که شرح مختصر این لغت محلی، ناخودآگاه بهانه ای شد که این روزهای نوروزی یادت بکنم ای مادر محبوب من. نام و یادت بر دلم ای مهربان ترین مادرهای عالم برای مان.