فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

سامون دِزّی

سامون دِزّی

عکس های دارابکلا از زاویۀ ببَرخاسه در پنج شنبه 17 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست

سامون های زراعی دارابکلا. روز 17 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست

به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. قسمت 192.  سامون دِزّی. واژۀ سامون دِزّی در گویش دارابکلای ها اگر نگوییم یک فُحش است؛ یک گلایۀ تمام عیار و یک شِکوۀ جانسوز کشاورز و زمین دار است. و به کسانی اطلاق می شود که مرز میانِ دو زمین همجوار را به شیوه های مرموزانه سرقت می کنند. به عبارتی شبیخون می زنند.

آنان صیح تا شام از زمین همسایه ذرّه ذرّه می کاهند و سانت به سانت به زمین خود می افزایند. حتی اگر هکتار هکتار زمین زراعی داشته باشند، باز هم «سامون دِزّ» ها چنین می کنند! گویی به مرض سامون خواری مبتلا گشته اند و برای شان لذتی مضاعف می آفریند.

می دانید که سامون از سامان می آید یعنی خِطّه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه و نیز یعنی نظم و ترتیب دادن و آراستگی و نسَق (nasaq). و دِزّ همان دُزد در فارسی ست که در لَهجۀ دارابکلایی دالِ مضموم به دال مکسور بدَل می شود و دال آخر می اَفتد و به جایش زاء مشدّد تلفظ می شود تا شدت کار زشت دزدی، فهمانده شود. دارابکلایی های قدیم چه هنری در لفظ آفرینی داشتند. این لُغات را حراست کنیم. آری سامان یعنی این.
به قول کسائی مروَزی: (Kisai Marvaz) پیش‌قراول شاعران عاشورایی ایران:



کسی که سایهٴ جبار آسمان شکند

چگونه باشد در روز محشرش سامان

پایان



عکس هوایی روستای دارابکلا. روز 9 مهر 1396
ارسالی رنگین کمان
عکاس هلی شات: سیدمحمد صباغ دارابی