فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

شُو سِیو، گو سِیو

شُو سِیو، گو سِیو

به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. شُو سِیو، گو سِیو. این یک مثَل میان مردم دارابکلا خصوصاً قدیمی هاست. اول برای خوانندگانی که با لهجۀ مازندرانی آشنا نیستند معنی کنم که شو یعنی شب. سیو یعنی سیاه. گو هم یعنی گاو.
حال چه زمانی دارابکلایی ها این عبارت را نسبت به هم بکار می برند؟ در این جور مواقع:
1- مثلاً می خوان برن میهمانی، یا عروسی، یا شهر، یا عزا، یا غذا، یکی به به اون یکی می گه: هیییییی! تِه آستین جِمه (=پیراهن) لکۀ قورمه سبزیه. جواب می گه: هع شُو سِیو، گو سِیو. کی وینده (=می بینه)
2- مثلاً سه چهار نفر می خوان برن باغ دزّی _که در دارابکلا معمولاً می رن و داد همه رو درمی آرن_ یکی از اونا می گه: هیییییی! این باغ دِله نشُویین (=نروید) دیار (=نمایان) وُومبی. جواب می دن: هع  شُو سِیو، گو سِیو. نَوینّه اِما رِه. نمی بینن ما را.
3- و ... .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد