فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

گال نرگیس

گال نرگیس



به نام خدا. به این گل خوشبوی زمستانی دارابکلایی ها می گن: گال نرگیس. گال همان گُل است و نرگیس هم شکستۀ کلمۀ نرگس. برای این لغت گال نرگیس که عکسش را جناب یک دوست دیشب تلگرام نموده به دامنه، فقط چند جمله حاضر به ذهن دارم:


یکی این که یادمه هر که در دبستان و حتی دبیرستان! نمرۀ 3 می گرفت در دیکته و علوم و هندسه، سریع می رفت انارباغی یک دسته گال نرگیس می چید در کاغذی می پیچید و می داد به آق معلم که بده 13 و رفوضه و مردود نشه و پیش دوستانش دود دود نشنوه.


یکی دیگه هم این که یادمه این جوان های خجول مَجول عجول دارابکلا در عهد ماضی که هیچ بلد نبودند عشق بیآغازند! و جنگ نآغازند؛ (=غاز اول یعنی آغاز و غاز دوم یعنی جنگ که با غزوه همریشه است و تاریخ مَغازی) این گال نرگیس را دسته و بسته و هسته می کردند می دادن به


مثلاً معشوقه ی شان که عشق شروع کنند! و مشق بنویسند! ولی امان امان که آی خیط می شدند و ریگ می خوردند و بور می شدند و منجول می افتاد مخ شان. مگه الکی الکیه عشق و نَرد آن و بَرد این.


یکی هم که عالی تره اینه که یادمه این گال نرگیس که بوی مادر و مهربانی های مادری می داد و می دهد را می چیدند و بر قلب مادر می گذاشتند و با مماس رخ به رخ مادر باهم بو می کشیدند به یاد مادر حضرت امام زمان (عجّ) می افتادند و به نرجس خاتون سلام می دادند. درود بی کران به مادران این زایان و زیبایی های جهان.


یکی هم اینه که گال نرگیس همه را به حس و حال و نوستالژیک (=افسوس گدشته ی پُرخاطره) می برد و حسابی ذهن و خیال و وهم را باهم درمی آویزید. که دامنه بگذرد ازین.

(دامنه دارابکلا)