لاخ و پِندَر
خانۀ روستایی در شمال ایران
به قلم دامنه. به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. لاخ و پِندَر. این دو واژۀ خاص دارابکلایی ها این گونه معنی می شود و این گونه تفسیر:
لاخ یعنی شکاف. سوراخ، که دارابکلایی ها تلفّظ می کنند سولاخ. و پِندَر یعنی درِکوچک در گوشه و کُنج حیاط منزل. اما کمی تفسیر به مدَد مثال ها:
لاخ البته لغت بدی نیست: مثلاً دارلاخ که نعمت است. چون موجب می شود گاهی زنبور عسل در آن کندو بسازد و عسل نصیب بشر شود. ولی برخی لاخ ها بد است. مثلاً کَت لاخ و دندون لاخ که هر دو نِقمت است. یکی باعث پوسیدگی ست و بدبویی و دیگری موجب مَرکالی و موش کالی و موذی گری.
پِندَر اما جالب است:
یکی این که دری کوچک و تنگ برای ورود اَمن زنان خانه مَحرم و افراد صمیمی بوده است.
دوم
این که این نوع در _دروازه های کوچک مثل عکس بالا_ علامت صمیمیت و دوستی
میان دو همسایه دیوار به دیوار بوده است، که الان در این روزگاران، این
گونه پِندَر ها برچید شد. چون متأسّفانه روابط همسایه ها مانند آن زمان ها
درهم تنیده و تنگاتنگ نیست و نمی شود.
سوم هم این که تَنِ دروازه های روستا دو کوبه داشت: کوبۀ بزرگ
با صدای زمُخت برای دقّ الباب کردن مردان و یاالله یالله کردن شان. کوبۀ
کوچک با صدای نرم هم برای زنان برای خبردار کردن نامَحرم ها و دیده به آنان
نداشتن.
پِندَر اما یک
کارِگ (=قفل چوبی کشویی) بیشتر نداشت، یا یک نخ محکم که گره زده می شد و از
پشت چِنگر (= بند) می افتاد. و این علامت این بود که میان دو یا چند
همسایه رابطۀ بسیاردوستانه ای حاکم است که هر وقت بخواهند می توانند از
پِندر ورود کنند بدون حتی یک اِهه اِهه و یا کالِشی.