ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
۲. به همین خاطر به تولّهی حیوانات، «کاتِه» میگویند. مثلاً میگویند: این خرگوش، این بامشی، این ارمِنجی، این بَعو، این بَندِلوم (=عنکبوت) کاتِه بَکشیهه.
تولههای روباه. بازنشر دامنه
۳. گاه به جای متَلک هم به کار میرود. مثلاً اگر سهچهار نفر در مسافرت و تفریح، پسته و بادام و آغوز و شلغوز بخرند و تقسیم کنند، اما یکیشون رِندی کند مالِ شریکی (=انبازی و همبازی) را بیشتر از شریکها به جیب بزند و دیرتر از سایرین به خوردنش ادامه دهد و مَچّهمَچّه کند، بقیه که زودتر تموم کردند و جیبشون پیسمَما شد، به او با حال استفهامی میگویند! تِه آغوزُ پستهُ شلغوز کاتِه بَکشیه تموم نَوونه؟
نکته: ایران از این رِندها گویا زیاد دارد که مال شریکی را پِسو میکنند و بالا میکشند و مختلِس میشوند و حسابی هم چندشغله! و پُرمشغله!