-
گزنه و پَیلِم
8 فروردین 1397 09:52
گزنه و پَیلِم گزنه هم آادمو می زند! و هم شفا می دهد به قلم دامنه. به نام خدا. قسمت 205. گزنه و پَیلِم . با این دو بوتۀ ضد و نقیض، دارابکلایی ها حسابی آشنا هستند. با گزنه، بارها و بارها گزیده شدند دادشان به آسمان رفت و با پَیلِم بارها و بارها به مبارزه با گزنه رفتند و دل شان خنک گردید. وقتی دارابکلایی ها با گزنه، گزیده...
-
گرم دَکته اِچّی باهیته
6 فروردین 1397 10:41
گرم دَکته اِچّی باهیته به قلم دامنه . به نام خدا. قسمت 204. گرم دَکته اِچّی باهیته . دارابکلایی ها در اغلب جاها از این عبارت، استفاده می کنند؛ هم برای آرام کردن عصبانیت، هم برای اثبات خالی بندی طرف. و هم برای خود اعترافی بعد از وقوع. با چندمثال این قضیۀ همه جایی و همه گیر را روشن می کنم : مثال آرام کردن عصبانیت : یکی...
-
وِن سر اُوه دَشِن
3 فروردین 1397 10:27
وِن سر اُوه دَشِن به قلم دامنه. به نام خدا. قسمت 203. وِن سر اُوه دَشِن . در این قسمت فرهنگ لغت دارابکلا به تعاون در حمّوم می پردازم. هرچه حال و روزِ جدید دارابکلا را به عقب تر بپیماییم درمی یابیم که روح تعاون و صلح و دوستی، هم در ظاهر و هم در باطن، گویا عمیق تر بود. این شاید به حموم و جاهایی عمومی تری مانندِ حموم هم...
-
نود بازی قدیمی دارابکلا
29 اسفند 1396 09:39
نود بازی قدیمی دارابکلا دارابکلا، اوسا، مُرسم از زاویۀ شمال غربی 11 بهمن 1395 عکاس: جناب یک دوست به قلم دامنه . به نام خدا. قسمت 202. نود بازی قدیمی دارابکلا . در این پست فقط نامِ بازی ها را می آورم که در همۀ آنها، خودم نیز شرکت داشتم و دورۀ نوجوانی و جوانی ام را در کوچه پس کوچه های روستای دارابکلا گذراندم. معتقدم یکی...
-
ماشه دار
27 اسفند 1396 08:28
ماشه دار ماشه دار و هیمه بخاری. عکس از رنگین کمان به قلم دامنه . به نام خدا. قسمت 201. ماشه دار . این یک ابزار پُرکاربرد است در دارابکلا. ماشه یا ماشه دار _که در فارسی انبور و انبورک نامیده می شود_ وسیله ای ست کناردستِ بخاری و منقل و کِله و تندیر. به ترتیب؛ برای: پِش پِشو دادنِ اَنگِله و زیر و رو کردنِ کُنده. برای:...
-
بازی با خودتراش
22 اسفند 1396 10:56
بازی با خودتراش خودتراش که امروزه روز شد: ژیلت به قلم دامنه . به نام خدا. دامنۀ لغت دارابکلا . قسمت 200. آن سالهای دهۀ چهل و پنجاه، که میان مرز کودکی و دیوارِ نوجوانی در نوَسان بودیم، در دَم دَمای عید نوروز، بازی های زیادی می کردیم. اساساً در دوره زمانۀ ما _توی آن سال ها_ همه، بازی می کردند؛ همه. از کودک ها و نوجوان...
-
اِزّار دار
20 اسفند 1396 11:11
اِزّار دار دامنه. چاه آب امامزاده جعفر دارابکلا . نوروز1384.عکاس:سیدعلی اصغر به قلم دامنه . به نام خدا. دامنۀ لغت دارابکلا . قسمت 199. اِزّار دار . مردم روستای دارابکلا در طول قرون و اعصار، مردمانی بشدّت مؤمن و مذهبی بوده و مانده اند. گه گاهی هم، میان شان برخی اما، میلی هم به خرافه ها داشته و شاید هم، هنوز دارند. یکی...
-
وَسنی
19 اسفند 1396 09:39
وَسنی زنان روستای ابیانه به قلم دامنه . به نام خدا. دامنۀ لغت دارابکلا . قسمت 198. وَسنی . در دارابکلا کمتر وَسنی داریم. چون به نُدرت، مردان از تک همسری به دو یا سه و چهار همسری _که شرع در صورت رعایت دقیق عدالت مُجاز هم شمرده است_ تمایل پیدا می کنند. معمولاً عرف را احترام می گذارند و نیز ترجیح می دهند با تک همسر...
-
سگ بامشی
9 اسفند 1396 10:22
سگ بامشی به قلم دامنه . به نام خدا. دامنۀ لغت دارابکلا . قسمت 197. سگ بامشی . در روستای دارابکلا این یک اصطلاح و متلک و لُغز است. چون رابطۀ سگ و گربه اغلب بحرانی و ضدّ هم است، این مثال در افّواء و محاورۀ عمومی و حتی درون خانوادگی رواج یافته است. با مثال روشن می کنم: اون زن و شی چیطینه؟ > سگ بامشی! این کیجا و ریکا...
-
گل تَله
8 اسفند 1396 10:24
گل تَله به قلم دامنه . به نام خدا. دامنۀ لغت دارابکلا . قسمت 196. گل تَله . توی دارابکلا در هر خونه ای در قدیم و تا همین چندسال پیش _شاید هم همین الآن_ یک بامشی (=گربه) می گذاشتند که خونه، گل (=به فتح گاف یعنی موش) نیفتد. یعنی اگر افتاد، موش امانش ندهد. کم کم دیدند نه، بامشی از گل می ترسد! و یا از بس استخون و چیزمیز...
-
لینگه بازی، تیل بازی
22 بهمن 1396 13:16
لینگه بازی، تیل بازی به قلم دامنه . به نام خدا. این پست هم خاطرۀ دامنه است هم فرهنگ لغت. لینگه بازی، تیل بازی . لینگه بازی یکی از بازی های دوست داشتنی ما در دهۀ 50 بود. سه تا چهار سانتی متر از پوست گوسفند را که پشم بلندی داشت، می بریدیم. یک حلَب چندلایه را به همین میزان، با نخ به پوست می بستیم و معمولاً در جیب نگه می...
-
هَطّی کردن
13 بهمن 1396 10:22
هَطّی کردن به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. قسمت 194. هَطّی . برخی از لغات در گویش دارابکلایی ها ریشه ایی عربی دارد و با آن زبان مشترک است. یکی همین «هَطّی» ست. هَطی یا اَطّی، 1 - هم به صورتِ صوتی، بیان می شود. 2 - هم به حالت حرکتی. یعنی توأمان انجام می گیرد که مثلاً با این حالات بیننده را متعجب سازد یا...
-
تلا در دارابکلا
28 دی 1396 11:11
تلا به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. قسمت 193. تلا در دارابکلا . دارابکلایی ها به خروس، تلا یا طلا می گویند. و معمولاً به داشتین یک یا دو تای آن افتخار می کنند. اما به سه دلیل از کشتن و خوردن آن امتناع می کردند. الان را دقیق نمی دانم. 1_ چون خروس، زیبا و محور و جلودارِ مرغان است. 2- چون شگون داشتند. 13-...
-
سامون دِزّی
21 آذر 1396 09:39
سامون دِزّی سامون های زراعی دارابکلا. روز 17 فروردین 1396. ارسالی جناب یک دوست به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. قسمت 192. سامون دِزّی . واژۀ سامون دِزّی در گویش دارابکلای ها اگر نگوییم یک فُحش است؛ یک گلایۀ تمام عیار و یک شِکوۀ جانسوز کشاورز و زمین دار است. و به کسانی اطلاق می شود که مرز میانِ دو زمین...
-
این سی تا اون سی
18 آذر 1396 12:51
این سی تا اون سی دارابکلا. عکاس: جناب یک دوست به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. قسمت 191. این سی تا اون سی . واژۀ «سی» به نظرم دو معنی دارد: یکی به معنی رأس و اوج و بالاترین نقطۀ تپّه است. یکی دیگر از ریشۀ سو به معنای جهت و سمت است. بنابراین دارابکلایی ها وقتی می خواهند فاصلۀ یک مکان با مکان دیگر را در...
-
کِله، کی لِه، کِلا، کیلّاک
15 آذر 1396 10:41
کِله، کی لِه، کِلا، کیلّاک کِهله یا کی له به قلم یک دارابکلایی . با سلام خدمت آقای طالبی؛ 1 - در مورد کلمه لِ [ در راستای پست اینجا ] حیفم آمد که از کلمه دیگری نام نبریم و آن هم "لَمه" است. همانطور که گفتید وقتی خی شب تمام کشتزار را لگدمال کرده کشاورز میگوید: "لِ لمه هاکارده بورده"، یعنی همه کشت...
-
لِ، لی، هِدی
14 آذر 1396 06:34
لِ، لی، هِدی هِدی زدن غذا به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا . قسمت 189. لِ، لی، هِدی . این سه لغت به چه معنی ست؟ گرچه مرتبط به هم نیست، ولی تقریباً در یک راستاست. لِ ، یعنی فروافتاده. لی ، یعنی فرورفتگی و گودافتادگی. و هِدی یعنی بهم آمدگی و پوشانندگی. این سه واژۀ ویژۀ دارابکلایی ها، کاربردهای خبری، طنزی و...
-
دیو چاه
9 آذر 1396 08:08
دیو چاه یکی از هفت خان رستم و کشتن دیو و اژدها به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا . قسمت 188 . دِو چا، دِب چا . این، یکصد و هشتاد و هشتمین لُغت است که در سلسله مباحث فرهنگ لغت دارابکلا، به آن می پردازم. از 26 مهر 1392 که مؤسّسۀ دامنه را راه انداختم تا امروز که 9 آذر 1396 است، این سلسله پست را همچنان با نظم...
-
چهل کَل
2 آذر 1396 07:27
چهل کَل به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا . چهل کَل . قدیمی ترها می دانند چهل کَل چیست. یک باور بوده است در دارابکلا. برعکسِ این روزها که همه طلبِ باران می کنیم از خدا، در دورۀ نوجوانی ما _یعنی سالهای دهۀ شصت و پنحاه_ آنقدرها باران و بارش آسمان خدا زیاد بود، به «چهل کَل» متوسّل می شدند تا باران بند بیاد و...
-
بازتاب پستِ لَچِر لِنده
2 آذر 1396 07:17
بازتاب پستِ لَچِر لِنده به قلم «یک دارابکلایی» : با سلام خدمت آقای دامنه، من تا آنجایی که یادم هست وقتی یکی از بچه ها بسیار کثیف به خانه می آمد مادرمان این اصطلاح را به کار می برد، به جای "لنده" شما از واژه "لِنجه" استفاده می کرد یعنی "لچر لنجه". ( اشاره به پست لَچِر لِنده: اینجا ) ....
-
لَچِر لِنده
28 آبان 1396 16:28
لَچِر لِنده به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. لَچِر لِنده . امشب آغاز ماه خُجستۀ ربیع است. ماهی که رسول خدا (ص) آن را دوست می داشتند. ماه ربیع ماه تمیزی ست و ماه عقد و عروسی. به یُمین این ماه در این قسمت از سلسله مباحث فرهنگ لغت دارابکلا به این لغت مهم می پردازم: لَچِر یعنی چرک آلود. یعنی بشدّت لکّه دار....
-
واژه های رایج دارابکلا
25 آبان 1396 07:24
واژه های رایج دارابکلا به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. گرچه برخی از واژه های محلی، آرام آرام از میان دارابکلایی ها رخت بربسته و کم کم فراموش شده _که من یواش یواش دارم در فرهنگ لغت دارابکلا به آنها می پردازم و احیاء می کنم_، اما هنوز هم برخی دیگر از واژه هاست که بر زبان دارابکلایی ها همچنان رایج و جاری و...
-
لاخ و پِندَر
24 آبان 1396 09:35
لاخ و پِندَر خانۀ روستایی در شمال ایران به قلم دامنه . ب ه نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. لاخ و پِندَر . این دو واژۀ خاص دارابکلایی ها این گونه معنی می شود و این گونه تفسیر: لاخ یعنی شکاف. سوراخ، که دارابکلایی ها تلفّظ می کنند سولاخ. و پِندَر یعنی درِکوچک در گوشه و کُنج حیاط منزل. اما کمی تفسیر به مدَد مثال ها: لاخ...
-
شُو سِیو، گو سِیو
9 آبان 1396 09:09
شُو سِیو، گو سِیو به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. شُو سِیو، گو سِیو . این یک مثَل میان مردم دارابکلا خصوصاً قدیمی هاست. اول برای خوانندگانی که با لهجۀ مازندرانی آشنا نیستند معنی کنم که شو یعنی شب. سیو یعنی سیاه. گو هم یعنی گاو. حال چه زمانی دارابکلایی ها این عبارت را نسبت به هم بکار می برند؟ در این جور...
-
خُو
2 آبان 1396 18:14
خُو به قلم دامنه . ب ه نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. خُو. آیا تا به حال فکر کرده اید دارابکلایی ها در بارۀ خُو (=خواب) چه چیزهایی به هم گفته و می گویند؟ پرسش ساده تر این که خُو در زبان دارابکلایی یعنی چیشی؟ یعنی اینا، یعنی این سی و دو تا. اینا در کلام دارابکلایی ها هم لُغُزه. هم گویشه، هم خبره، هم متلکه، هم حملهِه و هم...
-
خرِ سر سِندلک کَته...
30 مهر 1396 06:59
خرِ سر سِندلک کَته، خر خَوِردار نیهه به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. خرِ سر سِندلک کَته، خر خَوِردار نیهه . این یک عبارتی ست که مردم دارابکلا به طعنه و هشدار، به کسانی که از خود، اطراف و آیندۀ خود غافل اند به کار می برند. یعنی روی کلّۀ برخی چیزهایی ست، که خودش هم خبردار نیست و غافل است. سِندلک کنایه از...
-
قونجولوک
22 مهر 1396 10:03
قونجولوک .... به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. قونجولوک . وضعیتی ست در آدم که در آن سرش را خم، پُشتش را غوز و حالتش را پَکر می کند. بنابراین هر گاه فردی در گوشه ای قونجولوک بزند، دارابکلایی ها به چنین فردی می گویند ها چیه! چرا قونجولوک زدی؟ عزا گرفتی! انسان موجودی ست آکنده از انواع احساسات، نگرانی ها،...
-
فِنی و چُوکُّولوم
17 مهر 1396 10:29
فِنی و چُوکُّولوم منقار: فِنی و چُوکُّولوم به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. در محاورۀ دارابکلایی ها منقار پرندگان «چُوکُّولوم» است و دماغِ و بینی حیوانات، فنی. بگذرم از این، که وقتی دارابکلایی ها مثلاً خشم می کنند، به همدیگر از سرِ عیب و نقص و طعنه و کنایه و لُغز می گویند: بلا وِن فنی ره بخاره،...
-
اِروای تِه هَچّه بَمِرده
13 مهر 1396 06:48
اِروای تِه هَچّه بَمِرده به قلم دامنه . به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. اِروای تِه هَچّه بَمِرده . به عبارتی شُسته رُفته تر ا ین اصطلاح در گویش دارابکلایی ها یعنی به اَرواح هر چه مُردگان تو. این زمانی اوج می گیره که میان دو یا سه نفر در کنار هم این حالات پدید آید: موقعی که یکی بگه: اِتّا خبر دارمه اعی بعداً گوومّبه....
-
لُغت های ماه مُحرّم دارابکلا
2 مهر 1396 10:56
لُغت های ماه مُحرّم دارابکلا به نام خدا. فرهنگ لغت دارابکلا. به مناسبت ماه مُحرّم _که برای دارابکلایی ها ماهی بسیارحُزن انگیز و خاطره آمیز است_ 28 لُغت مرسوم این ماه دوست داشتنی را _که در درون تکیه و دستۀ عزاداری ها رایج است_ مختصر شرح می کنم: 1- یزید بُد : چکمۀ بلند و سفید و قرمزِ شمر بن ذی الجوشن را می گویند. 2-...