فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فرهنگ لغت داراب‌کلا

واژه‌ها، جاها، مثَل‌ها، باورها، خاطره‌ها، بازی‌ها ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

دَلیک مَلیک

دلیک ملیک



به نام خدا. عکس بالا، محل تلاقی دو رودخانۀ اوسا و دارابکلاست واقع در جفت کوه قارت خیل. که 28 اردیبهشت 1395 جناب یک دوست آن را ثبت نمود. حالا دلیک ملیک چیست؟ این واژه ی دارابکلایی ها آی به خیلی ها صدق می کنه. چطور؟ می گیم الان:


یکی تا خرخره خورده، باز میگه چایی دَشن.


یکی دیگه تا هفت شکم لاقولی کباب خورده، باز همطی گونه دَکون.


آن دیگری تا کمر از قرض این و آن به گِل فرو رفته، ولی باز تا تکیه پیش تاکسی تلفنی گنّه و یک خروار خرت و پرت خَرینده ونّه سره دله، یک شبه تموم کانده.


و این یکی پُزپُزی توی جیبش دَه شاهی پوله، می ره جویبار غاز می خرد و می آره شکم پُری و بریان می سازه و می خوره و تا لنگه ی ظهر خُرّ و پُف می کنه.


نیز این هم، سره دله از سرِ شب تا کلّه ی سحر بیداره ماهوره می بینه و 138 استکان فرانسوی، نه آن روسی کمر باریک! چایی خانّه و بعد پیش این و اون نالنه که مِه لوله ادرار چه وه اَل پک زنّده؟


آری؛ همه ی اینا اسمشان به گویش طنّازانه و مَتلک وار دارابکلایی ها دلیک است. و چون خیلی اینطوری می شه به او می گن دَلیک مَلیک. یعنی ونه چش دل سِر نیهه. دلیک ها اساسً گنَس هم هستند. پیش این و اون چرا می کنند. سینما اگر برن دست به جیب نمی زنه. تا بندرعباس هم اگر با جمع دوستانش سیر و سیاحت کنند، در خرج جمعی آی سعی می کنه زرنگ تشریف داشته باشه.


این دلیک ملیک ها در عروسی و عزا چشم شان فقط به پیش دستی و سفره و دیس پذیرایی ست. هر کجا چرب و نرم تره همانجا اُتراق می کنند. کافی ست در تکیه ای یا مسجدی ختمی باشه. هر چه آنجاست همه را پِسُو می کنه. اغلب هم اِشکم پیچش دارند.


گاز درون معده و روده ی شان چهار تا پیک نیک را پُر می کنه!! اگه پیش شان دقیق بشین در یک ساعت 66 تا دهن درّه (همان دُمبلال به زبان ما قدیمی ها به قول شماها) می کنه. گاه از بس لای لثه اش چرک نشسته دهنش از پُرخوری و مسواک نزدن و نخ نکردن و آب نمک قلقل نکردن، سگ لاش گنگ کانده. آخه یک آدم دلیک می گه اگه مسواک بزنم دهنم زود بسته می شه و چیزی نمی توانم بخورم.


آری ای دارابکلایی ها، باز هم هَمطی دلیک ملیک وجود دارد و خواهد داشت. چون برخی فقط به اِشکم و معده و اثنی عشر اعتنا دارند نه به کلّه و مُخ و اَبنای بشر. 

(دامنه دارابکلا)